تو بی تابی و این را پیچ و تاب جاده می فهمد
سر بر نی، تن در قتلگاه افتاده می فهمد
تو مظلومی و این را مادرت در سجده می گوید
و حرف مادرت را تربت سجاده می فهمد
تو تنهایی و امضاهای پای نامه می گوید
و این را هر که دعوتنامه نفرستاده می فهمد
تو آرامی و این آرامش پیدای پنهان را
فقط طفلی که دستش را به دستت داده می فهمد
تو بی تابی، تو مظلومی، تو تنهایی، تو آرامی
تو را اما که با این شرح حال ساده می فهمد؟
تو زینب زینب یک لهجه بی غل و غش هستی
تو اوج نوحه ای! این را مؤذن زاده می فهمد
محمدحسین ملکیان (فراز)
- ۰ نظر
- ۲۶ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۳۲