گودالیم ما
شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۳۹ ب.ظ
هست قرآن حافظ ما صورت فالیم ما
فارغ از دیروز و فرداییم ما حالیم ما
حرف ما را هیچ کس از شخص ما نشنیده است
صاحب نطقیم اما چون قلم لالیم ما
در رکوع ما دعای عافیت جایی نداشت
اول و پایان هر دردیم ما دالیم ما
سخت مخمورم شراب امروز را فردا بریز
ای طبیب امشب نیایی ناخوش احوالیم ما
رفتن ما را به خندیدن تناسب بسته اند
مرگ ما را عید می گیرند چون سالیم ما
باطن مبسوط از صحرا چه منت می کشد
در قفس هم میتپیم از فیض خود بالیم ما
با رقیبان کاه میسنجند و با ما زعفران
دیگران خروار اگر باشند مثقالیم ما
جمع اضدادیم هم پستیم هم والا مقام
روضهی ما خواندنش سخت است گودالیم ما
چیدن ما نیز معنی بساط درد بود
تا رسیدیم آمد آوازی که خود کالیم ما
محمد سهرابی