پای شرح خطبهات مقداد و سلمان ساختی
شیعه را با مکتب حیدر مسلمان ساختی
با اذانِ بی علی، خیرالعمل در کار نیست
پس اذانِ با علی را شرط ایمان ساختی
خطی از آیات حیدر خواندی و از شوق آن
لال مادرزاد را قاری قرآن ساختی
وقت قسمتکردن روزی که شد روز ازل
رزق نوکرهای حیدر را دوچندان ساختی
مثل گوهر میدرخشی در رکاب مرتضی
تاج سلطان را فقیر شاه مردان ساختی
هرچه باید از طلا خرج تو میشد در بقیع
در نجف بردی و با دست خود ایوان ساختی
قطرهای از رحمت کوثر چکید و بعد از آن
از کویر جهل، اقیانوس انسان ساختی
نام زیبای تو را همراه نام چار تن
گفت ابراهیم و آتش را گلستان ساختی
درک "قدر"ت مشکل است و موقع تحصیل آن
عالم فرزانه را طفل دبستان ساختی
در دعایش تا "مفاتیح الجنان" را از تو خواست
شیخ عباس قمی را "بیت الاحزان" ساختی
خواست تا دنیا بگردد چون علی دور سرت
چرخ گردون را به این انگیزه گردان ساختی
خاک چادر را تکاندی، آه مجنون شد بلند
خاطر کوه و بیابان را پریشان ساختی
آنچه در ذهن است از ماه کبودت را، چنان
آه در آیینهی حیدر نمایان ساختی
صبر تو آتش به جان ذوالفقار انداخته
سوختی پشت در و با درد پنهان ساختی
سیدمسعود طباطبائی
- ۰ نظر
- ۲۲ آبان ۰۴ ، ۱۲:۱۴