ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

اگر جایی با هشتگ #لاادری مواجه شدید، یعنی اسم شاعر را نمی‌دانیم؛
شاعر را که شناختید به ما هم خبر دهید...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امیرعلی سلیمانی» ثبت شده است

من سیه پوشم ولی در فکر ماتم نیستم
چون که مَحرم نیستم اهل محرّم نیستم

باز وقت نوحه شد، در خلق عالم شورش است
من که آرامم شریک اشک عالم نیستم

مرد می‌‌خواهد بگرید پا به پای روضه‌‌ها
من که هستم؟ هر که هستم مرد این غم نیستم

اشراف اولاد آدم شد سرش بر نیزه‌‌ها
بر دلم این داغ اگر سرد است، آدم نیستم

دم گرفتن‌‌های من چیزی به جز تکرار نیست
بی نصیبم، اهل این شور دمادم نیستم

اینکه دیشب بستم و امشب شکستم عهد بود
مثل اهل کوفه ام‌‌، آری مصمم نیستم

کم زیارت خوانده ام‌‌، کمتر روایت دیده‌‌ام
رشتهی ایمانم و انگار محکم نیستم

در دل من هیأتی امروز بر سر می‌‌زند
با غم تو یک نفر هستم ولی کم نیستم

چکه‌‌چکه شیر آب تکیه امشب اشک ریخت
وای بر من، وای بر من، من که آن هم نیستم

امیرعلی سلیمانی

  • ناخوانده

گریزان از نگاه من، گریزان از جهان بودی
پری بودی، پریشان بودی اما مهربان بودی
.
گذشتن از تو پیرم کرد، تنهایی اسیرم کرد
تو اما سال ها در خاطرات من جوان بودی

حواشی از تو دورم کرد، تنهایی صبورم کرد
تو نقش اصلی اوج و فرود داستان بودی

خبر دارم که از این خانه غمگین کجا رفتی
کنار ماه هر شب در میان آسمان بودی

خبر دارم برای تو یکی از دیگران بودم
خودت گفتی برای من یکی از دیگران بودی

امیرعلی سلیمانی

  • ناخوانده