ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

اگر جایی با هشتگ #لاادری مواجه شدید، یعنی اسم شاعر را نمی‌دانیم؛
شاعر را که شناختید به ما هم خبر دهید...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسن بشتاب» ثبت شده است

نقیضه ای بر شعر خانم سیده‌تکتم حسینی:

"نشسته برف پیری بر سر تو دلم می خواست تا باران بگیرد
تنت از خستگی خرد و خمیر است بیا تا خانه بوی نان بگیرد"
::
نشسته دود منقل بر سر او دعا کردم مگر باران بگیرد
تمام هیکلش را بو گرفته، الهی درد بی درمان بگیرد

به او گفتند جنس تو خراب است، خدایی این یکی در او اثر کرد
همان دم بار و بندیل سفر بست گمانم رفت از کرمان بگیرد

برو آنجا که نادر رفت روزی، برو آنجا که دیگر برنگردی
الهی گور کن قبر تو را زود، به جای خاک با سیمان بگیرد

اگر چه گوشه گیر و بی پناهی رفیق منقلی بسیار داری
خودت گفتی به من امکان ندارد دل معتاد در ایران بگیرد

خدا را شکر اگر امروز غم هست ننم هست و ننم هست و ننم هست
وگر نه با وجود تو محال است که این خانه کمی سامان بگیرد

حسن بشتاب

  • ناخوانده