آن که در بین کریمان کرمش بیشتر است
به کسی کم هم اگر داد کمش بیشتر است
خال ابروی تو بر حسن تو میافزاید
این ترازو که تو داری گرمش بیشتر است
عشق از حسن حسن حصن حصین ساخته است
شاد باد آن که در این عشق غمش بیشتر است
از حسن دم زدم و دست حسینم دادند
گاه شان صله از محتشمش بیشتر است
سر تقسیم کرم بیشتر است از همه کس
قسمت آن که به قاسم قسمش بیشتر است
خاک اگر در بر معصوم طلا میگردد
حسن از بقیه طلای حرمش بیشتر است
این امیر عرب در وطن خویش غریب
عجب این است که یار عجمش بیشتر است
علمش ریشه زد و سبز شد و دانستم
اثر گریه کنار علمش بیشتر است
عطر او در نفسم ریخت دلم خالی شد
نفس روح فزا بازدمش بیشتر است
ما در این میکده گشتیم و پی آب حیات
دست بردیم به جامی که سمش بیشتر است...
محمد زارعی
به کسی کم هم اگر داد کمش بیشتر است
خال ابروی تو بر حسن تو میافزاید
این ترازو که تو داری گرمش بیشتر است
عشق از حسن حسن حصن حصین ساخته است
شاد باد آن که در این عشق غمش بیشتر است
از حسن دم زدم و دست حسینم دادند
گاه شان صله از محتشمش بیشتر است
سر تقسیم کرم بیشتر است از همه کس
قسمت آن که به قاسم قسمش بیشتر است
خاک اگر در بر معصوم طلا میگردد
حسن از بقیه طلای حرمش بیشتر است
این امیر عرب در وطن خویش غریب
عجب این است که یار عجمش بیشتر است
علمش ریشه زد و سبز شد و دانستم
اثر گریه کنار علمش بیشتر است
عطر او در نفسم ریخت دلم خالی شد
نفس روح فزا بازدمش بیشتر است
ما در این میکده گشتیم و پی آب حیات
دست بردیم به جامی که سمش بیشتر است...
محمد زارعی
- ۰ نظر
- ۲۰ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۳۵