کعبهای خونین فراخوانده سپاه فیل را
تا ببینی بار دیگر بارش سجیل را
با لب خشکیده افتاده است آنکه گر لبی
تر کند تا خیمهگاهش می کشاند نیل را!
لیلةالقدری که میگفتند عاشورای اوست
دفعتا افتاده تا معنا کند "تنزیل" را!
عیب خنجر نیست ابراهیم! مقتل را بخوان
از قفا باید ببری حلق اسماعیل را
روی آیات شریفش، خصم مرکب تاخته
روی قرآنی که مؤمن کرده است انجیل را
پیکرش بر خاک صحرا ماند و این ظلم عظیم
روز محشر حق به جانب میکند قابیل را
خود به قبض روح، پیش آمد خدا آن دم که دید
در کنارش، پیکر بیجان عزرائیل را...
حسین زحمتکش
- ۰ نظر
- ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۰:۴۲