خورشید در تنور
شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۲۳ ق.ظ
آتش چقدر رنگ پریده است در تنور
امشب مگر سپیده دمیده ست در تنور؟
این ردّ پای قافلهی داغ لاله هاست؟
یا خون آفتاب چکیده است در تنور؟
این گلفروش کیست که یک ریز و بی امان
شیپور رستخیز دمیده است، در تنور
چون جسم پارهپارهی در خون تپیدهاش
فریاد او بریدهبریده است در تنور
از دودمان فتنهی خاکستری، خسی
خورشید را به شعله کشیده است، در تنور
جز آسمان ابری این شام کوفه سوز
خورشیدِ سر بریده که دیده است در تنور؟
دنبال طفل گمشده انگار بارها
با آن سر بریده، دویده است در تنور؟
امشب چو گل شکفتهای از هم، مگر گلی
گلبوسه از لبان تو چیده است، در تنور؟
در بوسههای خواهر تو، جان نهفته است
جانی که بر لب تو رسیده است، در تنور
آن شب که ماهتاب، تو را میگریست زار
دیدم که رنگ شعله پریده است، در تنور
محمدعلی مجاهدی