بنده را معاف کنید
مخالفان، گره زلف یار صاف کنید
سرِ علی نفسی ترک اختلاف کنید
نقار و کرکری و انشعاب هم شد کار؟
اقلکم سر یکچیز ائتلاف کنید
کنار هم بنشینید و سر بیندازید
گزارههای سوا را به هم کلاف کنید
نخی ز دامن چیندارِ ماه برچینید
سر تریج قبای فلک سجاف کنید
لگد به بخت به اندازهٔ گلیم زنید
نزاع و جنگ به انگیزهٔ لحاف کنید
خدو به کاسهٔ آلسعود اندازید
به گرد خانهٔ دل خوشخوشک طواف کنید
نخست موعظتِ شیخ کمفروش این است:
چو یار صاف نماید، شما غلاف کنید
بلی، مدارک پروندهتان ندارد نقص
ولی شما خودتان نیز اعتراف کنید
اگر مطالبهکارِ عدالتید هنوز
نخست لعن به جریان انحراف کنید
به خط قرمز فتنه نگاه هم زشت است
مباد چوبِ سیاست در این شکاف کنید
نصیحت دومِ شیخ کمفروش این است:
که با مطالعه یک چیز اکتشاف کنید
شب زفاف کم از صبح پادشاهی نیست
شب مطالعه را هم به آن اضاف کنید
علوم غربیه را ترجمان کنید و سپس
به علم بومیه با غربیان مصاف کنید
به جان دوست که چیزی نمیدهید ز دست
اگر که دادهٔ همراه را هم آف کنید
نه هر شیارِ فرورفتهای رهی به دهیست
نگاهی از سر عبرت به عمق ناف کنید
هزار نکتهٔ باریکتر ز مو اینجاست
به شرط آنکه ندزدید، انکشاف کنید
دوای رخوتِ هنگام صبح دانی چیست؟
که قربِ آخر شب یک نخود شیاف کنید
زغال خوب و رفیق بد و نیاز شدید
شبی خوش است، الی صبحدم خلاف کنید
حضور خلوت انس است و دوستان بعله
ولی برای خدا بنده را معاف کنید
امید مهدینژاد