خراب دولت آنم که نگذارد در آید بوش
خراب دولت آنم که نگذارد در آید بوش
که با هر گند نو بر گند کهنه مینهد سرپوش
به هر انگشت در هر آستینش خفته صد سیفون
که فوری میکشد سیفونش را، یک آب هم بر روش
اگر آرد ز عثمانی دو کشتی کود انسانی
الا ای تپههای خاک پاکم وا کنید آغوش
سلوک ویژهخواری را مقاماتیست پیچیده؟!
که افشا کردنش ذهن شما را میکند مغشوش
برادرهای ایمانی فقط یک شمه از آن را
اگر رو کردم انصافا، سریعا بگذرید از روش
در این مسلک مقام فقر را دریابد آن رندی
که چاه نفت را بالا کشد، لاجرعه چون دمنوش
تصور کن اگر حتی تصور کردنش سخت است
که درآید صدای داریوش از سیدی گوگوش
خش افتادهست بر اعصاب ما از یاوهگوییها
که طبل وعدههای پوچ و خالی میخراشد گوش
اگر که شی، در علم لغت دارد سه تا معنا
نمییابم چرا پس من سه تا معنا برای موش
الا ای واضعان لفظ و معنا خواهشم این است
که دست و پا کنید اینک دو تا معنا برای موش
یکی آن گرگ خوش خنده که میپوشد لباس میش
یکی هم آن خر گاوی که هی رم میکند یابوش
نمیدانم چه باید کرد دیوی درونم را:
که میگوید وطن خالیست از مشتی وطننفروش!
بس است این ناامیدی، شاعر مزدور امیدت کو؟!
خفه لطفن، پلیز شاتآپ، اُسکت، زر نزن، خاموش...
سیدجواد میرصفی