قدش خم شد که بردارد ز روی خاک مذهب را
شنبه, ۱۷ مهر ۱۴۰۰، ۰۱:۱۴ ب.ظ
ادا هرگز نخواهد کرد شعری حق مطلب را
همان بهتر بدوزد شاعرش در مدح او لب را
کجا من میتوانم مدح او گویم اگر عباس
به غیرت پاک میکرده است جای پای زینب را
نخواهم گفت از رنج اسیری یا غم معجر
سزاوار است شان حضرتش شعر مودب را
اگر زینب عنان گیر است حتی سید الاحرار
به رسم عشق پیش او نخواهد راند مرکب را
پرستاری به جز زینب ندارد حضرت سجاد
که در آغوش گرم او تحمل میکند تب را
ندارد شام با خود قدرت خاموشی او را
که خورشید است و بی تردید روشن میکند شب را
به جز زهرا و زینب در توان کیست در زنها
که وادارد به تحسین شکوه خویشتن رب را
قدش خم شد بلی اما مصیبت ها دلیلش نیست
قدش خم شد که بردارد ز روی خاک مذهب را
سیدمحمدحسین حسینی