ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

اگر جایی با هشتگ #لاادری مواجه شدید، یعنی اسم شاعر را نمی‌دانیم؛
شاعر را که شناختید به ما هم خبر دهید...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابوالفضل عصمت پرست» ثبت شده است

از خیر قدر قضا گذشته
کار دلم از دعا گذشته

شب‌های بلند بی عبادت
در حسرت ربنا گذشته

سلطان شده روز بعد هرکس
از کوی تو چون گدا گذشته

گیرم که گذشت آه از حال
حالا چه کنیم با گذشته

طوری ز خطای ما گذر کرد
ماندیم ندیده یا گذشته

تصمیم به توبه تا گرفتم
فرمود: گذشته‌ها گذشته

هرجا که رسید گریه کردیم
آب از سر چشم ما گذشته

در راه نجات امت خویش
از خون خودش خدا گذشته

میخی که رسیده از مدینه
از سینه‌ی کربلا گذشته

یک تیر به حلق اصغرت خورد
از حنجر او سه تا گذشته

وا شد دهن کمان و حرفش
از گوش هجا هجا گذشته

از روی تن تو یک نفر نه
یک لشکر بی‌حیا گذشته

عباس کجاست تا ببیند
بر خواهر او چه‌ها گذشته

ابوالفضل عصمت پرست

  • ناخوانده

آهو از دشت غزل دل بکن استثنائا
بوی سیب آمده چون از ختن استثنائا

من خراسانی ام اما وطنم کرب‌وبلاست
متفاوت شده حب الوطن استثنائا

یک سفر هم بشوم زائر شش گوشه بس است
می‌شود خط نکشی دور من استثنائا

من اویس توام و کار ندارم به بهشت
بوی تو می‌وزد از این قرن استثنائا

آخراینجا چه بهاری است که در هر قدمش
پرشد از لاله‌ی پرپر چمن استثنائا

پدرت جای تو بخشید زکات انگشتر
نبری کاش عقیق یمن استثنائا

بین هفتاد و دو عاشق چه کسی غیر شما
بوریا داشت به جای کفن استثنائا

همه‌ی داروندارش که به غارت رفته
دست بردار از این پیرهن استثنائا

مادری در دل گودال تمنا میکرد
زینب این بار برو دل بکن استثنائا

حرمله بعد کمان دست به شلاق شدی
این رباب است بیا و نزن استثنائا

ابوالفضل عصمت پرست

  • ناخوانده