سکوت میکنم و عشق در دلم جاری است
که این شگفتترین نوع خویشتنداری است
تمام روز، اگر بیتفاوتم اما
شبم قرین شکنجه، دچار بیداری است
رها کن آنچه شنیدی و دیدهای، هر چیز
به جز من و تو و عشق من و تو تکراری است
مرا ببخش، بدی کردهام به تو، گاهی
کمال عشق، جنون است و دیگر آزاری است
مرا ببخش اگر لحظههایم آبی نیست
ببخش اگر نفسم سرد و زرد و زنگاری است
بهشت من، به نسیم تبسمی دریاب
جهان جهنم ما را، که غرق بیزاری است
سهیل محمودی
- ۰ نظر
- ۰۷ آذر ۹۶ ، ۰۹:۴۴