دلم شکسته تر از شیشه های شهر شماست
سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۱۱ ق.ظ
دلم شکسته تر از شیشه های شهر شماست
شکسته باد کسی کاین چنینمان می خواست
شما چقدر صبور و چقدر خشماگین
حضورتان چو تلاقی صخره با دریاست
به استقامت معنای تازه بخشیدید
شما نه مثل دماوند، او به مثل شماست
بیا که از همه ی دشتها سوال کنیم:
کدام قلّه چنین سرفراز و پا برجاست؟
به یک کرامت آبی نگاه دوخته اید
کدام پنجره اینگونه باز سمت خداست؟
میان معرکه لبخند می زنید به عشق
حماسه چون به غزل ختم می شود زیباست
شما که اید؟ صفی از گرسنگی و غرور
که استقامت و مهر از نگاهتان پیداست
اگر چه باغچه ها را کسی لگد کرده
ولی بهار فقط در تصرف گلهاست
تخلص غزلم چیست غیر نام شما؟
ز یمن نام شما خود زبان من گویاست
سهیل محمودی