ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

اگر جایی با هشتگ #لاادری مواجه شدید، یعنی اسم شاعر را نمی‌دانیم؛
شاعر را که شناختید به ما هم خبر دهید...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل حضرت علی» ثبت شده است

وضو گرفتم و کردم به ربّ عشق توکّل
زدم به رسم ادب بعد از آن به خواجه تفأّل

که حرف پیر خرابات و حقّ صحبت او شد
قلم به دست گرفتم بدون هیچ تعلّل

قلم به دست گرفتم که از علی بنویسم
که چند بیت بسازم قصیده‌وار تغزّل

همان علی که به وصفش کم است اگر بنشینند
به شور، شور و شعور و شعار و شعر و تخیّل

همان علی که به اعجاز خطبه‌های فصیحش
بنای قصر سخن را درآورد به تزلزل

همان علی که ز خاک قدوم اوست اگر خضر
کویر تف زده را می‌کند بهشت پر از گل
 
همان علی که به موسی نشان دهد ید بیضا
که نیل را بشکافد مگر عصای توسّل

همان علی که غمش را به جبر صبر، نیارد
شکوه طاقت ایّوب نیز تاب و تحمّل

که هست خار به چشمش، که استخوان به گلویش
ندیده روز خوش و آب خوش نکرده تناول!

جمال وصله‌ی نعلین اوست رشک ملائک
کجا به کهنه عبایش نشسته گرد تجّمل؟!

کجا برادری‌اش را دریغ داشته از حق؟!
در آتش غضب عدل اوست دست تطاول

هنوز خواب پریشان کفر نعره‌ی تیغش
هنوز ورد زبان‌هاست یکّه تازی دُل‌دُل

اگر صلابت شمشیر او نبود به خندق
نداشت شاهین بندگی خلق تعادل!

به خویش غرّه مشو مالک از شکوه نبردت
که هست در پس هر ضربتش هزار تأمّل!

به هفت پشت عدو می‌کند نظر که مبادا...
نبوده است دمی ذوالفقارش اهل تساهل

شکاف کعبه گواهم که بی ولایت حیدر
طواف خانه‌ی حق دور باطل است و تسلسل

دلیل نقلی و عقلی چه آوریم که باز است
به حکم شرع خوارج هنوز باب تجاهل

که هست خار به چشمش، که استخوان به گلویش
ندیده روز خوش و آب خوش نکرده تناول

سیدجواد میرصفی

  • ناخوانده

باید که شرب خمر را تصدیق می‌کرد
یا حکم این تحریم را تعلیق می‌کرد

--------------------------------------
--------------------------------------

ایمان اهل شهر طور دیگری بود
قرآن اگر رسماً از او تبلیغ می‌کرد

این «لا فتی الا علی» معنیش این است
در جنگ‌ها او را خدا تشویق می‌کرد

سلمان فقط روزی سه بار از روی گیسوش
تمرین رسم‌ الخط نستعلیق می‌کرد

ابزار رزمش بیشتر اخم دو ابروست
یک درصد از پیکار را با تیغ می‌کرد

جمع سپاه متحد را ذوالفقارش
در کمتر از یک ثانیه تفریق می‌کرد

علی کاوند

  • ناخوانده

از پیمبر یا خدا دربارهی حیدر بپرس
یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس

معنی مرد خدا را نیمه شب از نخل
ها
معنی شیر خدا را روز از لشکر بپرس

هیچ دیواری نمی
شد مانع راه علی
از شکاف کعبه و دروازه
ی خیبر بپرس

نه! فرار از جنگ هرگز در مرام شیر نیست
قصه را از بدر یا احزاب یا خیبر بپرس

در دل تاریخ آوای «سلونی» زنده است
مشکلات سخت را از صاحب منبر بپرس

گاه برتر می
شود یک نوکر از صد پادشاه
این تناقض علتی دارد که از قنبر بپرس

در جهنم با علی یا در بهشت بی علی؟
شوق آتش را از ابراهیم پیغمبر بپرس

جمع خواهد شد محمد با علی در یک بدن؟
ما نمی
فهمیم این را از علیاکبر بپرس

مجتبی خرسندی

  • ناخوانده

حیدر شدی تا پشت در هی در بکوبند
جای ملائک نیست بال و پر بکوبند

زهرا دلش می‌خواست ذکر «یاعلی» را
روی عقیق سرخ پیغمبر (ص) بکوبند

سنگ علی را فاطمه بر سینه کوبید
باید که بر دُرِّ نجف حیدر بکوبند

نام تو اسم اعظم پروردگار است
این مُهر را باید به هر منبر بکوبند

معراج تازه ابتدایت بود، باید
نام تو را از این مقرّب‌تر بکوبند

هرکس تو را دارد چرا باید بترسد
مثل تو تنها از خدا باید بترسد

صابر خراسانی

  • ناخوانده
عالی‌مقامِ عالمِ بالا، علی علی
والاعلوّ عالیِ اعلی، علی علی

دستِ حق و زبانِ حق و چشمِ حق، به‌حق
آیینهٔ خدای تعالی، علی علی

نامت دوای درد و کلامت شفای دل
استادِ ذوفنونِ مسیحا، علی علی

گاهی شریکِ دردِ تو عیسا، علی علی
گاهی عصای دستِ تو موسا، علی علی

با ذوالفقار ـ تیغِ ستم‌سوزِ «لا» ـ به کف
تنزیه‌کارِ ساحتِ «الّا»، علی علی

شاهینِ تیزبینِ ترازوی خیر و شر
فرمانروای محشرِ کبری، علی علی

پیرِ خرد بدایه به نامِ تو کرد و گفت:
حقِّ مبرهن است همانا علی، علی

آموزگارِ عشق گریبان درید و گفت:
دردا و حسرتا و دریغا علی، علی

شیخان و زاهدان و فقیهان و مفتیان:
حق حق علی علی، یا مولا علی علی

رندان و لولیان و فقیران و صوفیان:
هو هو علی علی، یا هو یا علی علی

«وردِ زبانِ اهل زمانا، علی علی
یکتای روزگار و یگانا، علی علی»

اوج و فرود نغمهٔ نصرت علی، علی
ریحان و روحِ خطِ معلّا علی، علی

یک‌شمّه از کلامِ تو شد چشمه، موج موج
یک‌چشمه از سکوتِ تو دریا، علی علی

دنیا هنوز نام تو را می‌بَرد مدام
دنیا هنوز محو تماشا: علی، علی

دنیا هنوز تشنهٔ شمشیرِ عدلِ توست
آن تلخ‌ترْ شرابِ گوارا، علی علی


یک‌چند بود حضرت زهرا انیس تو
یک‌عمر... آه، تنها، تنها، علی علی

دستِ عقیل سوخت که گویند دشمنان
«با دوست هم نکرد مدارا علی»، علی

گفتیم «در نمازش...» گفتند «در نماز؟
او هم نماز می‌خواند آیا؟ علی؟ علی؟»

حق ـ محضِ حق ـ و این‌همه باطل؟ خدا، خدا
همج‌الرعاع و این‌همه غوغا؟ علی، علی


یاران و زهرِ غَدر، شیاطین و تیغِ کین
ای زخم‌خورده از همهٔ ما، علی علی

بیراهه است و ظلمت، بیراهه است و ظلم
بانگی بزن به خیل رعایا، علی علی

ما مانده‌ایم و معرکه، ما مانده‌ایم و تیغ
ما مانده‌ایم و صف به صف اعدا، علی علی


ای خطِ نورِ لم‌یزلی، تا ابد بتاب
دیروز را بریز به فردا، علی علی

دنیای بی‌تو تودهٔ خاکی‌‌ست بی‌خدا
بعد از تو خاک بر سرِ دنیا، علی علی

امید مهدی‌نژاد
  • ناخوانده