ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

اگر جایی با هشتگ #لاادری مواجه شدید، یعنی اسم شاعر را نمی‌دانیم؛
شاعر را که شناختید به ما هم خبر دهید...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

دندان بر جگر بگذاشتی

يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۳۸ ب.ظ
چشم بر هم چونکه با چشمان تر بگذاشتى
اشک پوشاندى صدف را با گهر بگذاشتى

شانه ى یارى نشد سنگ صبورت اى غریب
دست افسوسى اگر در زیر سر بگذاشتى

سال ها خون خوردى و زخم دلت سربسته ماند
داغ صحبت بر زبان نیشتر بگذاشتى

در بهار کودکى زد برف پیرى بر سرت
عمر خود را در زمستان پشت سر بگذاشتى

هر زمان از داغ مادر شعله ور شد باورت
تکیه بر دیوار کردى سر به در بگذاشتى

پاره پاره گر جگر آید برون نبوَد عجب
بسکه غم خوردى و دندان بر جگر بگذاشتى

رفتى اما ماند از تو طشتى از خوناب دل
پر زدى از خود به جا یک مشت پر بگذاشتى

عمر چون بارى گران بر دوش تو بود از نخست
شانه خالى کردى و پا در سفر بگذاشتى

محمد شمس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی