به هر چه دست رساندند شد مبارکشان
و زیرکان که زیاد است عقل اندکشان
به هر چه دست رساندند شد مبارکشان
نشسته قرقی اقبالشان به کتف و به کول
سوار باد بلند است بادبادکشان
به یک اشارهشان باد راه میافتد
درخت بار میآرد به محض چشمکشان
برای آنکه بفهمند موقعیت را
به جنبش است شب و روزجفت شاخکشان
چنان مراقب پیش و پسند کز بالا
کلوخ نیز ببارد نمیگزد ککشان
چه چیزها که ندادند بهر علم مفید
چه پولها که نکردند خرج مدرکشان
هزار بنده مالنده بند پاچهشان
هزار کرسی پاینده زیر خشتکشان
طریق پول فزودن به پول مذهبشان
دو لُپه خوردن و بردن مرام و مسلکشان
امین مال منند و شریک کار شما
خزانه داری کل وامدار قلکشان
چه داد و قال و چه نجوا، نکن، نمیشنوند
زبان بگیر، خراب است سیم سمعکشان
دعا کنیم افق دیدشان نگردد تار
دعا کنیم نگیرد بخار عینکشان
برای آنکه قویتر شوند بیش از پیش
دعای خیر ضعیفان نثار یک یکشان
امید مهدی نژاد