چنین میگفت در پشت تریبون یک نماینده
«و بهتر میشود باز از گذشته حال آینده»
چنین میگفت در پشتِ تریبون یک نماینده
و خیلی جدی از آینده و امید صحبت کرد
بهحدی جدی و محکم، که جر خوردیم از خنده
افقها میشود روشن ز اظهارات مسئولان
گزارشها، سرایشها، خبرهای پراکنده
کماکان دورۀ تدبیر و امید است و میبینی
چه ریشی میخورد شانه، چه پشمی میشود کنده
همان وضع و همان حال است، قدری بدتر از سابق
همان آش و همان کاسه، همان گاز و همان دنده
به هرکس لقمهنانی میرسد از سفره بیش و کم
یکی از استرس خالی، یکی از خالی آکنده
یکی از کورس جا مانده، یکی در بورس جا کرده
یکی از حال نومید و یکی دنبال آینده
خلایق مرغهای منطقالطیرند در تشبیه
یکی چون بچۀ قرقی یکی چون مرغ پرکنده
یکی دکتر فلامینگو، یکی سردار بوقلمان
یکی طاووس خودمحور، یکی زاغ سرافکنده
قناریهای اینِستا و طوطیهای توییتر
پرستوها، که مشغولند در تکمیل پرونده...
سیاست کارِ از ما بهتران است، اقتصادش هم
نبودند این مقولات از تخصصهای این بنده
ولیکن فیالمثل بحث هنر را من رصد کردم
و دیدم هست اوضاعی بسامان و برازنده
همای از قلههای سنتی قل میخورد پایین
تتلو میدهد بیرون کلیپ کرکر خنده
زمانی از بلندای بصیرت میزند نعره
فلانی شعر میگوید برایش داغ و کوبنده
یکی از شرق میبافد، یکی در غرب میلافد
یکی تگزاس میسازد، یکی دیگر فروشنده
از امرالله احمدجو اگر کاری نمیبینیم
چه غم داریم تا داریم پوران درخشنده
یکی هی میرود بیرون، یکی یکهو میآید تو
یکی مهناز افشار و یکی الهام چرخنده
یکی افشاگری میکرد از اوضاع مسئولان
بهظاهر مستند اما، پریشان و پراکنده
بدون یک گواهی از ستاد نهی از منکر
تمام ادعاهایش غلط بود و فریبنده
زدم توی دهانش محکم و گفتم اگر این است
چرا پس ماندهای اینجا، نمیگردی پناهنده
نشست و گریه کرد و از اراجیفش پشیمان شد
و خیلی هم تشکر کرد از این اقدام کوبنده
و بعد از منبعی آگاه نقلی کرد در کانال
که وضع مملکت عالیست، شادابیم و سرزنده
هوا مطلوب خواهد شد، درآمد خوب خواهد شد
و خواهد شد وطن از شور و عشق و پول آکنده
اگر ایراد میبینید در ترکیب گیرندهست
نباید دست زد فعلاً به تنظیم فرستنده
به پایان آمد این شعر و مزخرف همچنان باقی
همین ابیاتِ لق بود این میان سهم نگارنده
مضامین پرت و بیربطند با هم، عذر میخواهم
قوافی نیز ایطاء جلی دارند، شرمنده
تمام و... یک سخن مانده، بیندازیم و بگریزیم
که حقاً حسن پایانیست عالیقدر و ارزنده:
به روغنسوزی افتادیم ما، آقای راننده
بلی، هل میدهیم، اما تو هم بگذار در دنده
امید مهدی نژاد