سکهها ایمانشان را برد بیعتها شکست
یک به یک سردارها رفتند قیمتها شکست
دست بدعت جانماز از زیر پای او کشید
در شب شومی که قبح هتک حرمتها شکست
خنجر ماموم بر پای امامش زخم زد
قامت دین را نماز بی بصیرتها شکست
دشمنان زخمش زدند و دوستان زخم زبان
آه این آیینه را سنگ ملامتها شکست
زهر جعده تلخ تر از صلح تحمیلی نبود
زهر را نوشید و بغضش بعد مدتها شکست
حسین عباسپور
- ۰ نظر
- ۰۹ آذر ۹۵ ، ۲۰:۳۲