باز افکنده به جان ملتی تشویش، فیش
صحبت از هر چیز هست اما سخن از فیش، بیش
ریش الزاماً نشان دین نباشد فیالمثل
میگذارد یک مدیر مصلحتاندیش، ریش
پینه بر پیشانی و تسبیح میگیرد به دست
ظاهراً در ظاهر افتادهست از درویش، پیش
لیک با دزدان بیتالمال همآخور شده
میخورد حق و حقوق ملتی را پیشپیش
فیش او اندازه ی یک برج فرمانیهاش
فیش من قدر خرید نیم کیلو کیشمیش
میدهد داد سخن از جنگ نرم اما خودش
میگذارد روی بام خانه ی خود شیش! دیش
مرحبا بر خاندان صرفهجوی این مدیر:
پول بیتالمال در جیب و ... خط تجریش ـ کیش
هفت بادیگارد دورش را احاطه کردهاند
دائم از بیسیمشان آید صدای فیشفیش
هیچ فردی هم ندارد حق فحص و پرسوجو
میزند بر هر کسی کردهست از او تفتیش، نیش
میکُند با ریش و پینه زیر و رو ایمان خلق
گوییا بسته ست بر هر تار ریش خویش، خیش
مهدی پرنیان
- ۰ نظر
- ۲۲ آذر ۹۵ ، ۰۹:۵۹