ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

اگر جایی با هشتگ #لاادری مواجه شدید، یعنی اسم شاعر را نمی‌دانیم؛
شاعر را که شناختید به ما هم خبر دهید...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳ مطلب با موضوع «شاعر :: حامد عسکری» ثبت شده است

به قفس‌سوخته گیریم که پر هم بدهند
ببرند از وسط باغ گذر هم بدهند

حاصل این همه سال انس گرفتن به قفس
تلخ کامی‌ست! اگر شهد و شکر هم بدهند

همه‌ی غصه‌ی یعقوب از این بود که کاش
باد ها عطر که دادند، خبر هم بدهند

ما که هی زخم زبان از کس و ناکس خوردیم
چه تفاوت که به ما زخم تبر هم بدهند

قوت ما لقمه‌ی نانی‌ست که خشک است و زمخت
بنویسید به ما خون جگر هم بدهند

دوست که دل‌خوشی‌ام بود فقط خنجر زد
دشمنان را بسپارید که مرهم بدهند

خسته‌ام، مثل یتیمی که از او فرفره‌ای
بستانند و به او فحش پدر هم بدهند

حامد عسکری

  • ناخوانده

خدمت شروع شد، تاریک و تو به تو
بی عکس نامزدش، بی عکس «آرزو»

شب های پادگان، سنگین و سرد بود
آخر خدا چرا؟... آخر خدا چگو....

نه... نه نمی شود، فریاد زد: برقص...
در خنده ی فروغ، در اشک شاملو...

توی کلاهِ خود، لاتین نوشته بود
"Your hair is black, Your eyes are blue"

«خاتون تو رو خدا، سر به سرم نذار
این جا هوا پسه، اینجا نگو نگو»

یک نامه آمد و شد یک تراژدی
این تیتر نامه بود: «شد آرزو عرو...

س» و ستاره ها چشمک نمی زدند
انگار آسمان حالش گرفته بود

تصمیم را گرفت، بعد از نماز صبح
با اشک در نگاه، با بغض در گلو

بالای برج رفت و ماشه را چکاند
با خون خود نوشت: «نامرد آرزو...»

حامد عسکری

  • ناخوانده
شانه برای زلف پریشان چه فایده؟
خانه برای بی سر و سامان چه فایده؟

بر ساقه‌های سوخته از زخم رعد و برق
رنگین‌کمان چه فایده؟ باران چه فایده؟

بادی که از حوالی یوسف گذر نکرد
گیرم رسید بر در کنعان چه فایده؟

وقتی که چشم‌های کسی می‌کشد تو را
چاقوی دسته نقره‌ی زنجان چه فایده؟

با یاد دوست غیر تلمبار بغض و آه...
هی گوش دادن شجریان چه فایده؟

حامد عسکری
  • ناخوانده