ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

اگر جایی با هشتگ #لاادری مواجه شدید، یعنی اسم شاعر را نمی‌دانیم؛
شاعر را که شناختید به ما هم خبر دهید...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با موضوع «شاعر :: علیرضا مؤمنی» ثبت شده است

ای ممکن‌ الوجودتر از لامحال‌تر
ای ذوالجناح‌ات از من و ما ذوالجلال‌تر

در بارگاه قدس که جای ملال نیست
چشم از جمال مرگ تو شد پر زلال‌تر

حتا جناب او که زوالی براش نیست
از فخر زجرهای شما لایزال‌تر

سرهای قدسیان همه در جیب رفته و
الا به نام تو دهن از دیده لال‌تر

ای عاشقان روی تو هر لحظه بیش‌تر
ای گلچه‌ی حضور تو هی پایمال‌تر

ای احتیاط واجب ذبح‌ات به شرع وصل
ای خونت از شراب بهشتی حلال‌تر

ای گفته‌های آدمیان از تو هیچ هیچ
ای بر سر چه گفتن تو قیل و قال‌تر

از دست مستی تو و هفتاد و دو سبوت
خون گریه کرد لاله و چشم غزال... تر

ای ماه اگر بتابد از ایوان به عشق توست
ای شمس در مقام تو از سیب کال‌تر

بنما به من که منکر حسن رخ تو کیست
تا دست من به گردن‌اش از سگ دوال‌تر

پرهای روی خوود تو سیمرغ پر نبود؟
از تهمتن‌ترین جهان شکل زال‌تر!

از باغ توست میوه‌ی دردانه میبرند
هی میوه‌های نارس و هی کال و کال‌تر

شاید نباید آخر این شعر گریه را...
وقتی که جوهر قلمت در زوال‌تر

علیرضا مؤمنی

  • ناخوانده