ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

اگر جایی با هشتگ #لاادری مواجه شدید، یعنی اسم شاعر را نمی‌دانیم؛
شاعر را که شناختید به ما هم خبر دهید...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

کفش‌های تا به تا

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۵۳ ق.ظ

برایش شعر خواندم اشک‌هایش را درآوردم
پس از یک عمر خاموشی صدایش را درآوردم

کلیم قصه‌هایم دست خالی مانده بود، اما
زدم بر نیل و آخر سر عصایش را درآوردم

دلم پُر بود از دستش ولی با زور خندیدم
و با دست خودم رخت عزایش را درآوردم

سپس با بوسه‌ای زیر زبانش را کشیدم تا -
- ته و تووی تمام ماجرایش را درآوردم

میان ماندن و رفتن مردد بود پاهایش
نشستم، کفش‌های تا به تایش را درآوردم

و او از خانه رفت و من برای رفع دلتنگی
نشستم رو به آیینه ادایش را درآوردم

حسین طاهری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی