ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

بهترین شعرهایی که شاید نخوانده‌اید

ناخوانده | گنجینه شعر معاصر

اگر جایی با هشتگ #لاادری مواجه شدید، یعنی اسم شاعر را نمی‌دانیم؛
شاعر را که شناختید به ما هم خبر دهید...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

کلید گره‌گشا

پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۵۷ ب.ظ

سهل است که استان بکنی یک شبه ده را
با آتش کبریت کنی آب زره را

از پیچ و خم گردنه‌ی پر مهِ حیران
با بادبزن محو کنی توده ی مه را

کاری کنی از قحط بزه قشر بزهکار
یک عمر بگردند و نیابند بزه را

آن گونه شود عدل فراگیر که مردم
از هم نشناسند پس از این که و مه را

یا طبق یکی از نسخ خطی نایاب
از هم نشناسند پس از این مه و که را

با تیر و کمان آرش اگر زنده شود باز
جرئت نکند لمس کند مرکز زه را

طوری بشود فخر کند دانش امروز
بشکافی اگر جای اتم هسته‌ی به را

از گوجه به رب می رسد آدم نه به انگور
در دیگ بجوشاند اگر گوجه‌ی له را

از قفل گذشتیم، بماند، که نشد باز
حاشا که کلید تو کند باز گره را

ناصر فیض

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی